الگوی مطلوب مداخله دولت درمددکاری اجتماعی مبتنی بر الزامات فقه اسلامی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 عضو هیات علمی گروه حقوق بشر و حقوق محیط زیست، دانشکده حقوق، دانشگاه شهید بهشتی (ره)، تهران، ایران

2 استادیار گروه اقتصاد پژوهشکده علوم اجتماعی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه

10.30471/soci.2025.10406.2015

چکیده

مددکاری اجتماعی، ماهیتی پیوندیافته با «نظام حق» و «دولت» دارد. به عبارت دیگر، مددکاری اجتماعی، از آن‌روی با آسیب‌های مختلف و از جمله عدم سامان وانسجام در نظام حقوقی ایران مواجه است که در قالب مفهوم احسان و فعل تبرعی فهم شده است. مبتنی بر این رویکرد و ضرورت، نوشتار حاضر، مساله خود را نیل به مددکاری اجتماعی در پیوستار «حق» و «دولت» و جدایی‌گزینی از رویکرد ترحم‌محور و تبرعی قرار داده است. مبتنی بر این اهمیت و ضرورت، می‌توان با رویکردی دیگربار و مبتنی بر فقه اجتماعی در قالب روش توصیفی-تحلیلی و مطالعات کتابخانه‌ای، کلان‌گزاره‌های فقهی؛ از جمله: امور حسبیه، تکافل اجتماعی و سبیل‌الله را مورد تحلیل قرار داد. نتیجه آنکه، الگوی مطلوب مداخله دولت درمددکاری اجتماعی از «استحباب» و «ترحم اجتماعی» و «کفایی» به «وجوب» و «نظریه حق» در این خصوص، الگویی مبتنی بر گزاره‌های فقه اسلامی و رویکرد اصیل نظام مددکاری و تامین اجتماعی در اسلام است. این در حالی است که شدت وابستگی به دولت، تضعیف مشارکت جامعه مدنی، مسئولیت فردی، ناکارآمدی بوروکراتیک، سیاست‌زدگی مددکاری در الگوهای موجود به معنای استفاده ابزاری از برنامه‌های مددکاری اجتماعی، ضعفهای الگوهای کنونی مددکاری اجتماعی به شمار می‌روند. همچنانکه بیگانگی این مبانی با گفتمان اسلام و جامعه اسلامی نیز مانع از انتخاب این الگوها در جوامع اسلامی خواهد شد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The ideal model of government intervention in social work based on the requirements of Islamic jurisprudence

نویسندگان [English]

  • Seyed Mohsen Ghaemi khargh 1
  • Mostafa Kazemi Najaf Abadi 2
1 Faculty member of the Department of Human Rights and Environmental Law, Faculty of Law, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran
2 Assistant Professor, Research Institute of Howze and University, Islamic republic of Iran
چکیده [English]

مددکاری اجتماعی، ماهیتی پیوندیافته با «نظام حق» و «دولت» دارد. به عبارت دیگر، مددکاری اجتماعی، از آن‌روی با آسیب‌های مختلف و از جمله عدم سامان وانسجام در نظام حقوقی ایران مواجه است که در قالب مفهوم احسان و فعل تبرعی فهم شده است. مبتنی بر این رویکرد و ضرورت، نوشتار حاضر، مساله خود را نیل به مددکاری اجتماعی در پیوستار «حق» و «دولت» و جدایی‌گزینی از رویکرد ترحم‌محور و تبرعی قرار داده است. مبتنی بر این اهمیت و ضرورت، می‌توان با رویکردی دیگربار و مبتنی بر فقه اجتماعی در قالب روش توصیفی-تحلیلی و مطالعات کتابخانه‌ای، کلان‌گزاره‌های فقهی؛ از جمله: امور حسبیه، تکافل اجتماعی و سبیل‌الله را مورد تحلیل قرار داد. نتیجه آنکه، الگوی مطلوب مداخله دولت درمددکاری اجتماعی از «استحباب» و «ترحم اجتماعی» و «کفایی» به «وجوب» و «نظریه حق» در این خصوص، الگویی مبتنی بر گزاره‌های فقه اسلامی و رویکرد اصیل نظام مددکاری و تامین اجتماعی در اسلام است. این در حالی است که شدت وابستگی به دولت، تضعیف مشارکت جامعه مدنی، مسئولیت فردی، ناکارآمدی بوروکراتیک، سیاست‌زدگی مددکاری در الگوهای موجود به معنای استفاده ابزاری از برنامه‌های مددکاری اجتماعی، ضعفهای الگوهای کنونی مددکاری اجتماعی به شمار می‌روند. همچنانکه بیگانگی این مبانی با گفتمان اسلام و جامعه اسلامی نیز مانع از انتخاب این الگوها در جوامع اسلامی خواهد شد.

کلیدواژه‌ها [English]

  • تامین اجتماعی
  • مددکاری اجتماعی
  • فقه اسلامی
  • نظریه دولت
  • مفهوم حق